تمامی مطالب این وب سایت در چهار چوب قوانین جمهوری اسلامی ایران است و مطالب خنده دار و جوک ها به هیچ وجه در رابطه با توهین به ایران عزیز و قوانین آن ندارد.
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 16:16 |
بازدید : 1531 |
نوشته شده به دست reza |
(نظرات )
روز اول:
پسر: سلام دختر: سلام پسر : چطوری؟ دختر: بد نیستم مرسی.
هفته اول:
پسر : سلام دختر: علیک سلام پسر : چطوری؟ دختر: بد نیستم مرسی. تو چطوری؟
هفته دوم:
پسر : سلام دختر: علیک سلام. چطوری؟ پسر : قربانت. بد نیستم . تو چطوری؟ دختر: مرسی....خوبم.
هفته سوم:
دختر: سلام پسر : سلام . چطوری؟ خوبی؟ دختر: مرسی خوبم . خیلی خوبم . و یک نگاه معنی دار به پسر
هفته چهارم:
دختر: سلام عزیزم . چطوری ؟ خوبی ؟ پسر : سلام عزیز دلم . مرسی . بد نیستم . تو چطوری؟ دختر: مرسی . میدونی؟ یه چیزی می خوام بهت بگم . نمی دونم الان بگم یا بعد؟ پسر : بگو عزیز. دختر: نه........حالا زوده..... باشه بعد
. هفته پنجم:
دختر: سلام عزیزم . چیزی که دفعه پیش می خواستم بهت بگم این بود که دوستت دارم ......عاشقتم.....زندگی بدون تو برام هیچ معنی نداره . تمام آینده خودمو با تو می بینم . اگه تو نباشی زندگی برام هیچه!!!!!
... هفته ششم: ... پسر : امروز یه دختر از تو خیابون اومد ازم آدرس پرسید. منم.... دختر: دیگه چی؟ دلمو شکستی! تو که می دونی من چقدر حسودم!چرا این کارو کردی؟ پسر : من که کاری نکردم....فقط جواب سوا لشو دادم ! دختر: یه قول به من میدی؟ پسر : آره! دختر: قول بده دیگه با هیچ دختری ترف نزنی! پسر : باشه عزیزم . قول میدم!!! ...... روابط صمیمی و رمانتیک ونه (...........) ادامه دارد .
...... ماه هجدهم:
دختر: برام خواستگار اومده!! پسر : غلط کرده..... دختر: چرا؟ خوب طوری که نیست . اونم بالاخره آدمه!! پسر : تو چه جوابی بهش دادی؟؟؟ دختر: هنوز هیچی!!! پسر : ما کلی قرارمدار با هم داشتیم!! حالا می خوای اونو بذاریش جای من؟؟؟؟ دختر: یه چیزی رو می دونی؟ اون هیچ وقت نمی تونه جای تو رو بگیره! پسر : من چیکار کنم؟ دختر:نمی دونم! فقط به من فکر نکن! من اگه بدونم تو به من فکر می کنی یه آب خوش از گلوم پایین نمی ره!!! ببین... برو زودتر زن بگیر!!! پسر : حسودیت نمی شه! دختر: نمی دونم! چرادیگه از اینکه تو رو با یه دختره دیگه می بینم حسودیم نمی شه!!! پسر : ( در فکر و خیا لش) : من میدونم چرا!!!
....... بعدش مدتی پسر ازخاطرات خوش گذشته می گه و دختر هم برای خالی نبودن عریضه سنت آبغوره گیری رو اجرا می کنه!
دوران خوش دختر و دوران تحول پسر شروع میشه!!... و خلاصه دید پسر نسبت به دختر عوض می شه! قلبش نسبت به کلماتی از قبیل دوستت دارم. عاشقتم. زندگی بدون توهیچه. و بقیه کلمات زیبا ولی پوچ اینطوری مقاوم می شه... سبک زندگیش عوض می شه ! و خیلی تحولات دیگه...!
******************** حالا اگه در آینده مورد مشابهی براش پیش بیاد...
روز اول:
پسر : سلام دختر: سلام پسر : میای خونمون! دختر: نه! پسر : مگه به من اعتماد نداری؟ دختر: چرا ولی...خوووووب!!! ............ در اینجا پسر مراسمی موسوم به مخ زنی رو انجام میده و البته موفق هم می شه (علت موفقیتش بلد بودن انبوهی ترفای پوچ و صد من یه غازه که به تازگی از دختر یاد گرفته و برای مخ زنی کاربرد بسیار داره!)
.... پسر : تو که می دونی من چقدر دوستت دارم! دختر: آره.....ولی ..... آخه.... پسر : من قول می دم برای خواستگاری بیام و بگیرمت!! دختر: جدی می گی؟( و قند توی دلش آب می شه ) پسر : آره عزیزم . زندگی بدون تو برام معنی نداره دختر: جدی؟ ( این دفه با یک نگاه عاشقانه تر) پسر : آره قربونت برم.( با یک نگاه عاقل اندر سفیه به دختر) یواش یواش دل دخترنرم می شه و بالاخره رضایت میده!.... پسر: پس بریم !
عصر همان روز:
زیییینگ........زیییینگ....... پسر که بعد از رفتن دختر نه خواب عمیقی فرو رفته بود!!در حالیکه خسته است با زحمت و غر غر گوشی تلفن رو برمی داره! پسر : بله . بفرمایید . دختر: سلام پسر : سلام. چطوری؟ دختر: باهات کار دارم! پسر : تو که یه ساعت نیست از اینجا رفتی!؟ دختر: می خوام دوباره ببینمت!!! فردا بیام خونتون؟!!! پسر : ( در حالی که موفقیت بزرگی کسب کرده) چرا که نه؟ بای بای
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 15:43 |
بازدید : 1403 |
نوشته شده به دست reza |
(نظرات )
يك دختر در حمام
ساعت ? بعد از ظهر 1ـ لباساشو رو درمياره? رنگ روشن ها رو تو يك سبد و تيره ها رو تو يكي ديگه ميگذاره 2ـ در حموم رو از تو قفل ميكنه? جلوي آيينه مي ايسته? شكمش رو كه تمام مدت داده بود تو? ميده بيرون و شروع ميكنه به غر غر و ايراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش 3ـ در كمد رو باز ميكنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت?مو? بدن? كف پا و ... رو بيرون مياره و مي چينه رو لبه وان 4ـ موهاش رو با شامپوي نارگيلي تقويت كننده? پرپشت كننده? براق كننده و...ميشوره و هفده دقيقه ماساژ ميده 5ـ يكبار ديگه با همون شامپو موهاشو ميشوره 6ـ نرم كننده معطر پرتقالي رو به موهاش ميماله تا ?? ميشماره 7ـ سي و پنج دقيقه زير دوش مي مونه.خوب آخه بايد خيالش راحت بشه كه تمام مواد شيميايي از موهاش پاك شده. وگرنه بعد از حموم موها وز ميكنه 8ـ خمير ريش داداشي رو كش ميره و شيش كيلو خالي ميكنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد يه تيغ بر ميداره و يا علي. آي 9ـ موهاش رو حسابي مي چلونه? حوله رو مثل عمامه مي پيچه دور سرش. تو آيينه خودشو ورانداز ميكنه. از اينكه در اثر كشش حوله چشم و ابروش كشيده شده? احساس خوشگلي مي كنه و يه ماچ گنده واسه عكس خودش تو آيينه ميفرسته 10ـ خوشحاليش زياد دوام نمياره. چون يه جوش سرسياه بي اجازه نوك دماغش سبز شده 11ـ تمام نقاط بدنش رو معاينه ميكنه و با ناخن و موچين ميره به جنگ جوشها و موهاي زائد بي تربيت 12ـ حوله ش رو مي پوشه و ميره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسيون چرب ميكنه 13- چهل بار لباس مي پوشه و در مياره تا انتخاب كنه 14ـ 90 دقيقه پشت ميز توالت مي شينه و آرايش ميكنه
يك پسر در حمام 1ـ همون طور كه رو تخت نشسته ? لباساشو ميكنه. هر كدوم رو پرت ميكنه يه گوشه اتاق 2ـ نيم وجب حوله رو ميگيره دور باسنش و ميره به سمت حموم 3ـ مي ايسته جلوي آيينه. شكمش رو ميده تو. بازو ميگيره. فيگور چپ? فيگور راست? نيم ساعت قربون صدقه خودش ميره? (اين قدوبالا رو ببين چه كرده .لاي لاي لالاي لاي)مامان 4ونش هم از تو آشپزخونه تاييد ميكنه 4ـ زير بغلش رو بو ميكنه و رنگ چهره ش بر ميگرده. سبز? آبي? بنفش 5ـ در كمد شامپو ها رو باز نميكنه چون اصلا توش چيزي نداره 6ـ با قالب صابون سبزش زير بغلهاشو كف مالي ميكنه. يه عالمه مو مي چسبه به صابون 7ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم ميشوره 8ـ نرم كننده مو؟؟؟ برو بابا 9ـ دو دقيقه بعد دوباره ميزنه زير خنده? آخه اين دفعه بوش رسيده به دماغش 10ـ چاه حموم رو هدف گيري ميكنه و ميشاشه توش 11ـ از زير دوش مياد بيرون و يكهو مي بينه يادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه فرش و كف خونه خيس شده.( بيخيال...مامان خشك ميكنه 12ـ حوله فسقليش رو مي پيچه دور باسنش و همون طور خيس خيس ميره تو اتاق 13ـ حوله خيس رو پرت ميكنه رو تخت و ? دقيقه اي لباس مي پوشه